دعایی که از صافی لبخند بگذرد، بوی اجابت می دهد!

تبسم انقلابی در کشور لب هاست و اخم، کودتای در پهنه پیشانی!

چرا برخی می کوشند بلا ترشرویی فضای باز را "اسیدی" کنند؟!

افزایش لبخندهای در حال گردش از نرخ دل های متورم می کاهد!

شاید بتوان با عبارت زیرريال خنده را برای بعضی از ذهن های سیاست زده، توجیه کرد: "خنده، مشت محکمی است بر دهان امپریالیسم اندوه!"

خدا مومنانی را که در تبسم ، صرفه جویی می کنند، دوست ندارد!

اگر کارهای برخی سیاست مداران نبود، نسل پوزخند، منقرض می شد!

بعضی ها معتقدند "نیشخند" لبخندی است که کله اش بوی قرمه سبزی می دهد!


242 اقیانوس ناآرام


اگر "اورانیوم" بودم خودم را با "لبخند" غنی می کردم!

خنده در انحصار لب ها نیست. از بعضی چشم ها بپرسید!

آنکه لبخند را از یاد می برد، همیشه در یاد گریه خواهد ماند!

عجیب نیست اگر لبخند برای متولیان اخم و تخم و چهره های سنگی، از مظاهر تهاجم فرهنگی باشد!

تبسم، "اسپرانتو" ی لب هاست!

اخم شجاعانه بر لبخند چاپلوسانه، شرف دارد!

دهانی که هرگز نمی خندد فقط به درد مسواک زدن می خورد!

لبخند قسطی بهتر از اخم و تخم نقد است!

حرف حق از لب های خندان شنیدنی تر است!

اگر "دهن کجی"، تربیت درستی داشت، لبخند می شد!

فقر ویتامین، جسم را تهدید می کند و فقر لبخند، روح را!

هیچ لبخندی، دور ریختنی نیست. حتی با بازیافت خنده های مستعمل  می توان تبسم های تازه آفرید!

در بهار لبخند، لب ها خانه تکانی می کنند.

.

.

.

سید حسن حسینی

"این دو قطعه درباره لبخند از کتاب "سکانس کلمات" هستند که نشر نی  آن را منتشر می کند."

منبع:"ماهنامه تجربه"